در باره ی کامیکازه.سامورایی پرنده

بلای آسمانی به سبک ژاپنی


کامیکازه ها اسکادرانی  از نیروی هوایی ژاپن را تشکیل می دادند که در سال های انتهایی جنگ جهانی دوم با هواپیما خودشان را به ناو های آمریکایی می کوبیدند و اگر چه در این حمله خودشان کشته می شدن،اما ناو را نیز نابود می کردند.آن ها باکشان را پر از سوخت می کردند و همین بنزین ÷س از برخورد با ناو جنگی آتش عظیمی را به وجود می آورد و ناو را غرق می کرد.کامیکازه که در ژاپنی((توفان الهی)) معنی میدهد،ریشه در اعتقادات مذهبی ژاپنی ها،یعنی شینیتو دارد.کشته شدن در راه امپراتور که مقامی خداگونه در ژاپن داشت،از نشانه های میهن پرستی بود.به سربازان،ملوانان وخلبانان جوان ژاپنی از همان ابتدای ورود به ارتش سلطنتی ژاپن آموزش داده می شد که جانشان را در راه امپراتور فدا کنند واین فدا کاری،بزرگترین افتخار یک سرباز ژاپنی محسوب می شد.

امپراتور سالی دو مرتبه به معبد ((یاسوکانی)) می رفت  واز  سربازان جوان سان دیدن می کرد.سربازی که در آن روز مورد تفقد امپراتور قرار می گرفت،یک قدم تا افتخار جاودانه فاصله داشت.مردن در راه پادشاه.

با شدت گرفتن جنگ،روزنامه ها مدام از شجاعت سربازان ژاپنی که در راه امپراتور وکشور خودشان را به قلب دشمن می زنند و کشته می شدند،سخن می راند.اما با وجود موفقیت های اولیه  حمله های کامیکازه و و وارد کردن خسارات زیاد به ناوگان ارتش آمریکا،یک مشکل بزرگ در اجرای این تاکتیک وجود داشت.تعداد خلبانان و هواپیما های نیروی هوایی ژاپن رو به کاهش می رفت و آسمان ژاپن دیگر ایمن نبود.سرگرد سابور ساکائی،یکی از بازماندگان خلبانان کامیکازه و از منتقدان این تاکتیک بود.((کامیکازه یک حمله ی غافلگیرانه بود که از روش های باستانی ما الهام گرفته شده بود.حمله های غافلگیرانه برای بار اول موفقیت آمیز هستند.شاید دو یا سه بار دیگر هم به توان دشمن را با یک روش غافلگیر کرد،اما آیا می توانستیم 10 ماه تمام هر روز دشمن را غافلگیر کنیم؟امپراتور هیروهیتو باید این را تشخیص می داد وفرمان می داد دیگر بس است))

آمریکایی ها در حملات کامیکازه هشت ناوشان را از دست دادند و نزدیک به 30 ناو آمریکایی هم به خاطر صدمات زیاد از صحنه ی جنگ خارج شدند.اما آنچه که سرنوشت نبرد امریکا و ژاپن را رقم زد،حمله ی ددمنشانه  اتمی آمریکا به دو شهر هیروشیما و ناکازاکی بود.ژاپنی ها با وجود تمام غرور و نخوتشان مجبور به تسلیم در برابر آمریکا شدند.

امپراتور هیروهیتو که خلبانان کامیکازه در راه او به نوعی خود کشی کرده بودند،مجبور شد قرار داد تسلیم کشورش را در یک ناو آمریکایی امضا کند واز آن زمان دیگر هیچ کامیکازه ای در آسمان دیده نشد.

منبع:هفته نامه ی چلچراغ (شماره ی 369)

فیلمی از حمله ی کامیکازه های به ناو های آمریکایی
دانلود

سرود ملی آلمان نازی

سرود ملی آلمان نازی


دانلود


پنهان سازی برلین

پنهان سازی برلین


 

یکی از راه هایی که هرمان گورینگ امید وار بود برلین را از بمب افکن های متفقین در امان نگه دارد((نامرئی))ساختن شهر بود،چنان که چارلز ویتینگ در جبهه ی خانگی آلمان می نویسد:

یک ترفند این بود که دور و بر شهر را به صورت جنگل پوشش دهند،تمام چراغ ها را خاموش کنند،وبمبافکن های شب پرواز بریتانیایی یا به طرف سازه های قلابی، که چندین کیلومتر دور تر از شهر احداث شده و نور ضعیفی از آن ها به چشم می خورد،منحرف سازند.هر چند،بزرگان شهر محض احتیاط شروع به ایجاد حفاظ با آجر و کیسه های شن در اطراف موزه ها،نگارخانه ها و یادمان های برلین کردند.گنجینه های قابل حمل- دست آخر شامل نقاشی های به غارت رفته از فرانسه وهلند اشغالی- را در صندوق ها بسته بندی کردند تا در سرداب های زیرزمینی جا داده شوند.برلینی ها،با مشاهده ی این که کارگران بلوار های پهن را با تور های پوششی استتار و روی موانع علائم خاموشی نقاشی می کردند،کم تر می توانستند فشار های ناشی از دلواپسی را از خود دور کنند.

علامت صلیب شکسته

 

علامت صلیب شکسته



صلیب شکسته را هیتلر به عنوان نماد حزب نازی برگزید.چنان که وارن موریس در جمهوری وایمار وآلمان نازی می نویسد،صلیب شکسته - حتی در میان سازمان های سیاسی- نماد تازه ای نبود.

((هیچ کس منشا این علامت را،که نامش سواستیکا در سانسکریت به معنای بخت است، نمی داند.ظاهرا این علامت با پرستش خورشید در روزگاران باستان مرتبط بوده است.اشکالی از آن را می توان در جاهای گوناگونی چون معابد و تندیس های هزارساله هندو و بودایی وحتی دست ساخته های سرخپوستان آمریکا یافت.مسیحیان نخستین از صلیب شکسته به عنوان نماد مسیح،پسر پارسایی،استفاده می کردند.احتمالا هیتلر صلیب شکسته را در علامت مدرسه ی آبی

در لامباخ که در کودکی به آنجا می رفت دیده بود.اُستارا،روزنامه ی ناسیونالیستی و به شد ضد یهودی که هیتلر در وین می خواند،علامت صلیب شکسته را به طرز مشهودی در سر صفحه ی خود داشت.حزب کارگران آلمانی اتریش نیز صلیب شکسته را اخذ کرد.بنابراین،صلیب شکسته علی رغم ارتباطش با ادیان مسیحی و باستانی،در دهه ی 1920 به نماد ناسیونالیسم افراطی و ن‍ژاد پرستی آلمان تبدیل شده بود.))

آلمان چگونه به قدرت رسید؟

آلمان چگونه به قدرت رسید؟



برای خیلی ها ممکن است این سوال پیش آید که چطور یک کشور بعد از یک جنگ نفس گیر و ویرانی های بسیار،دوباره احیا و تبدیل به ابر قدرتی در جهان می شود؟

بعد از پایان جنگ جهانی اول،کشور آلمان تبدیل به ویرانه ای عظیم شد.مشکلات شدید اقتصادی مردم این کشور را هر روز فقیر تر می کرد.پا فشاری بر معاهده ی ورسای نیز بر این مهم دامن می زد.

اما چه طور از دل این بحران یک ابر قدرت به وجود آمد؟

آدولف هیتلر کسی بود که آلمان را احیا کرد.او با  تحت تاثیر قرار دادن حس میهن پرستی  مردم و صحبت از دشمنان این کشور و مبارزه با آنان موفق شد شور و هیجانی را در مردم به وجود آورد که به موجب آن توانست  مردم را مطیع خود سازد.((پیشوا کاری را انجام داده بود که نا ممکن به نظر می رسید:جهت حرکت شتابناک ونزولی اقتصاد را عوض کرده بود.در حالی که در 1933 شش میلیون آلمانی بی کار بودند،این تعداد در سال 1934 به سه میلیون نفر کاهش یافته بود.او داشت به اوضاع سر وسامان می داد.او،تقریبا بلافاصله پس از تسلط بر حکومت،یک برنامه ی گسترده ی عمرانی را آغاز کرد.پارک ها و تفریگا ه ها،خیابان ها و مجاری فاضلاب

دولت برای افزایش بازدهی کارگران،رشته برنامه هایی را به نام((توانایی از راه شادمانی)) به را انداخت.گردش های دریایی،اسکی در تعطیلات،هفته ها در استراحتگاه های کنار دریاچه،همه با شرایط مناسب در دسترس بودند.این برنامه ها رضایت مردم از حکومت هیلتر را افزایش داد.))

علاوه بر طرح های عمرانی ،هیتلر با شروع دوباره ی برنامه ی تسلیحاتی آلمان، که مطابق پیمان ورسای ممنوع بود،برای بسیاری افراد دیگر کار ایجاد کرد.

مدارس و ساختمان های دولتی ،همه نوسازی و در مواردی کاملا  بازسازی شد.

اما همه ی این کارها به تنهایی نمی توانست موجب افزایش قدرت آلمان شود.کشور های متفق که به شدت بر اجرای پیمان ورسای اصرار می ورزیدند در مقابل سرپیچی آلمان از پیمان سخنی به میان نیاوردند.حتی زمانی که هیتلر درخواست الحاق اتریش و بخش هایی از چکسلواکی رامطرح کرد متفقین مقاومت زیادی نکردند و در برابر خواست رایش تسلیم شدند.این اعمال به دلیل ترس از رایش نبود.بلکه این کشور هدفی بزرگی را در سر می پروراندند.

کشور های متفق با کنار آمدن با آلمان غولی را ساختند که بعد ها در برابرشان ایستاد.

آلمان فعالیت هایی را که مغایر عهد نامه بود را علنی انجام می داد.به طور مثال ارتش آلمان نباید بیش از صد هزار نفر سرباز می داشت.اما آلمان به سرعت بر تعداد سربازان خود افزود.این هدف چیزی جز مبارزه با کمونیسم نبود.هدفی که میلیون های انسان را به کام مرگ فرستاد.

به نام خدا

به نام خدا

 

بی شک جنگ جهانی دوم یکی از بزرگ ترین و وحشتناک ترین وقایع تاریخ بشر است که در آن حدود 40 میلیون نفر کشته شدن.جنگ جهانی دوم سرشار از وقایع تلخ و شیرین  و حوادث گوناگونی است که بیان آن خالی از لطف نیست.

در این وبلاگ سعی خواهد شد راز های بزرگ و مهم جنگ جهانی (با ارائه ی مدرک)، خاطرات ، فیلم هاو ...در  اختیار علاقه مندان قرار داده شود.